بسیاری از ایرانیانی که در داخل یا خارج سرزمین مادریشان زندگی میکنند شرایط سیاسی داخل ایران بعد از انقلاب ۵۷ را با حکومت تمامیت خواه و سرکوبگرانه ی رمان آخرالزمانی هزار و نهصد و هشتاد و چهار به قلم جورج اورول مقایسه میکنند. به خصوص در حال حاضر، ایرانیان در شبکه های اجتماعی نارضایتیشان را از سرکوب بی رحمانه ی غیرقابل وصف تظاهرات این روزها با ارجاع به کتاب اورول اظهار میکنند. آنچه که مرا به هنگام خواندن کتاب اورول بیش از همه متاثر میکند نوع توصیف او از چگونگی استفاده ی رژیم های تمامیت خواه از زبان و ادبیات است برای القاء ایدئولوژی حکومت بر عموم و تغییر هرگونه مفهوم یا ایده ای که در ادبیات یافت میشود به کالبدی تک بعدی از ایدئولوژی حکومتی
اثر جورج اورول1984
کتاب اورول، که گویا از روسیه ی استالین و آلمان نازی الهام گرفته شده، روی مضمون هایی همچون تمامیت خواهی، نظارت جمعی، اختلاف طبقاتی و سرکوب شهروندان توسط حکومت متمرکز است. در این کتاب، برادر بزرگ، مدام به نظاره نشسته، ملت در وضعیت همیشگی جنگی علیه دشمنان خارجی است تا موجب به وجد آمدن حس دائمی ترس و نفرت شود، و وزارت حقیقت (علاوه بر وزارت صلح که موظف به رسیدگی به مسائل مربوط به جنگ است، وزارت عشق که عهده دار شکنجه و وزارت فراوانی که عهده دار گرسنگی است) هر روز گذشته را بازنویسی میکند. در کتاب ۱۹۸۴، حاکمیت در تلاش است تا دید مردم از واقعیت را با وارونه جلوه دادن دانش آنها از گذشته و دگرگونی زبان و ادبیات به دستمایه ای تنها برای ابراز حمایت از ایدئولوژی رسمی حکومت، تحریف کند
وقتی که مردم برای باور به اینکه تساوی (دو به علاوهی دو) به جای چهار میشود پنج، شکنجه میشوند، این تلاش ها به سرحد پوچی میرسند. چنین کوشش هایی نشان دهنده ی فقدان آزادی اندیشه و وارونه جلوه دادن حقایق عینی مثل یک تساوی ساده ی ریاضی هستند. این وضعیت یادآور روش های به کارگیری رژیم ایران از زبان برای تحریف فهم مردم از واقعیت، به خصوص با استفاده از غنا و محبوبیت سنت ادبیات کلاسیک فارسی است
در طول گفت و گویی در کتاب اورول، وینستون اسمیت، قهرمان داستان، و یکی از همکارانش در وزارت حقیقت، زبان شناسی به نام سایم، راجع به چاپ یازدهم فرهنگ لغت “نیوسپیک”[1] که جایگزین”اولدسپیک”[2] (زبان قبل از انقلاب) صحبت میکنند. سایم که روی فرهنگ لغت تازه کار میکند، اهداف حاکمیت برای به خلق زبانی تازه را شرح میدهد
متوجه نیستی که کل هدف نیوسپیک محدود کردن گستره ی اندیشه است؟ ما باید در پایان بزه فکری[3] را به معنی واقعی کلمه غیر ممکن کنیم، زیرا هیچ کلمه ای برای توصیف آن باقی نخواهد ماند. هر مفهومی که مورد نیاز باشد با دقیقا یک کلمه قابل بیان خواهد بود، با معنی اش که سخت گیرانه تعریف شده و معانی تابع آن که حذف و فراموش شده اند. (…) اما این فرآیند تا مدتها بعد از اینکه من و تو بمیریم هم ادامه خواهد داشت. هر سال تعداد کلمات کم تر، و دامنه ی آگاهی همیشه ذره ای کوچک تر خواهند شد
اینجا بزه فکری به شکل گیری ایده های فردی که حاکمیت براندازانه بودن آنها را محتمل بداند گفته میشود. بزه فکری نشانگر هدف حاکمیت برای کنترل زندگی روزانه ی شهروندانش تا سرحد بی معنایی است، تا حد کنترل ذهن. تحت لوای رژیم تمامیت خواه کتاب اورول، ذهن به آخرین سنگر شورش مبدل میشود که حاکمیت با ایجاد ساختاری عظیم از حقایق جایگزین و دروغ هایی که وزارت حقیقت هر روز سرهم بندی میکند سعی دارد آن را در هم بشکند. با این وجود، کسی که از پذیرش این دروغ ها سر باز میزند، و با بیان آشکار معادله ی بنیادین و غیرقابل تغییر تساوی دو به علاوه ی دو آن را یادآوری میکند، در واقع توانایی استقلال فکری اش را حفظ کرده است. این گونه، او مالک کلید آخرین قلعه ای است که آن را “آزادی” مینامیم
سیاست، مذهب، و شعر در ایران پس از انقلاب
در ایران، شعر کلاسیک فارسی از دوران میانه هنوز هم در مجله ها، کتاب ها، ژورنال ها، تلویزیون، رادیو، هنر،معماری، و گفت و گوهای روزانه همه جا حضور دارد. ابیات شاعرانی همچون سنایی، عطار، مولوی ، سعدی، و حافظ در تار و پود زندگی روزمره ی عامه ی مردم تنیده شده، و ایرانیان از اقشار مختلف با به کارگیری این اشعار احساسات شخصیشان را ابراز و راجع به وقایع اجتماعی و سیاسی اظهار نظر میکنند. این شاعران، به سنت اباحتیان و هنجارشکنان[4] تعلق دارند که ویژگی شاخص اش غنای ایده های غیر محافظه کارانه و پیشرو است. این شاعران، باورها و اعمال معمول اسلامی در قرون وسطی را زیر سوال می بردند. این شاعران در اشعار هنجارشکن خود، شئونات رسمی مذهبی مثل عبادت، روزه گرفتن، و مدام به مسجد رفتن را نقد می کنند تا جلوه های بیرونی تذهیب مثل انجام صرف وظایف مذهبی، و نفاق مراجع مذهبی را مورد انتقاد قرار دهند
از زمان انقلاب ۵۷، حکومت ایران از جایگاه نمادین و اجتماعی شعر کلاسیک فارسی برای مشروعیت بخشی به تصمیم های سیاسی و انحصار تعاریف موجود از حقیقت (حقایق) استفاده میکند. به عنوان مثال حکومت ایران شعر کلاسیک فارسی را برای تحریک عموم مردم برای ملحق شدن به جبهه در جنگ ایران و عراق (۵۸ تا ۶۶) به کار گرفت و روایتی که در آن مردن برای دولت-ملت تشویق میشد را به وجود آورد. با به کار بستن انواع مضامین و موتیف های عارفانه ی برگرفته از سنت کلاسیک (شعر)، حکومت مرگ سربازان ایرانی را با ایجاد ارتباط با مفهوم شهادت در چارچوب سنت عرفان اسلامی بسترسازی می کند، سنتی که در آن شهادت همچون “مردن برای خدا یا معشوق الهی” تصور میشود. در ترکیب با شهادت امام حسین، سومین امام شیعیان، به سال ۶۸۰ میلادی (۱۰ محرم ۶۱)، در کربلا، روایتی خلق شد که در آن تم ها و موتیف های سنت کلاسیک شعر فارسی در راستای حمایت از فراخوان جنگ و ایدئولوژی رسمی حکومت کاملا دگرگون شدند
انحصار شعر کلاسیک فارسی که متعلق به سنتی هنجارشکن است با پایان هشت سال جنگ ویرانگر با عراق به پایان نرسید، بلکه به شیوههای مختلف تا به امروز ادامه دارد. برای مثال آثار شاعران کلاسیک این سنت در متون درسی دانش آموزان دبستانی و راهنمایی طوری گنجانده شده اند که خوانشی خاص متناسب با ایدئولوژی حکومتی و نسخه ی رسمی اسلام را تبلیغ کنند. در این خوانش تازه، ایده ها و مفاهیم نامتعارف موجود در اشعار کلاسیک برای حمایت از خوانشی تک وجهی از اسلام و ایدئولوژی حکومتی به کار گرفته میشوند، خوانشی که هیچ شباهتی به معانی موردنظر اشعار ندارد. این حربه مشابه روشی است که رژیم تمامیت خواه رمان هزار و نهصد و هشتاد و چهار برای تبدیل ایده های احتمالی براندازانه ی موجود در ادبیات به ایدئولوژی حکومتی کوشش میکند که منجر به تغییرات اساسی معانی مقصود آثار ادبی فاخر است. این چنین سایم در ادامه ی توضیحاتش به وینستون از هدف ایجاد “نیوسپیک” میگوید،
تا سال ۲۰۵۰-شاید زودتر- تمام دانش حقیقی اولدسپیک از بین خواهد رفت. همه ی ادبیات زمانهای گذشته نابود خواهد شد. چاسر، شکسپیر، میلتون، بایرون-آنها فقط در نسخ اولدسپیک حضور خواهند داشت، نه اینکه فقط به چیزی متفاوت تبدیل شده باشند، بلکه به آثاری کاملا متناقض با آنچه که بودند تغییر داده می شوند
استفاده ی امروزی ایرانیان از شعر کلاسیک برای نقد رژیم نشان میدهد که تلاش های حکومت برای دگرگونی ایده ها و مفاهیم براندازانه به واژگان ایدئولوژی حکومتی عملی ناموفق بوده است. برخلاف کوششهای حکومت بعد از انقلاب، ایده های سنت شکن در زبان و ادبیات فارسی از طریق شعر کلاسیک متعلق به سنت هنجارشکن شاعرانش ریشه دوانده است. من فکر میکنم که اورول میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم در ایران چگونه از زبان و ادبیات برای تغییر افکار شهروندان استفاده میشود، و چطور مفهوم آزادی ذاتا با امکان بیان آزادانه ی جهان بینی فردی مرتبط است. زیرا براساس گفتهی اورول، و بسیاری از ایرانیانی که به او ارجاع میدهند
“آزادی یعنی آزادی ابرازاین حقیقت که دو به علاوه ی دو میشود چهار. اگر این آزادی حفظ شود، همه چیز از پس آن خواهد آمد “
(ترجمه ی زهرا جمالی)
[1] Newspeak
[2] Oldspeak
[3] Thoughtcrime
[4] Antinomian:
ایمان گرایی، نوعی برداشت از مسیحیت مبنی بر پس زدن اصول اخلاقی و تکیه بر لطف الهی و ایمان. نگارنده سعی در بسترسازی برای انتقال مفاهیم موجود در شعرای صوفی ایرانی دارد، و مترجم برای القای مفهوم سیاسی کلمه “هنجار شکن” را بهترین ترجمه در نظر گرفته است
مارتن هولتزاپفل و پروژه ی ورای شریعتِ ای آر سی ۲۰۲۲. هر گونه استفاده ی بدون مجوز از این بلاگ بدون اجازه ی کتبی نگارنده و پروژه ی ورای شریعت ای آر سی ممنوع است. استفاده از این بلاگ با رعایت حقوق نگارنده و پروژه ی ورای شریعت ای آر سی بلامانع است
For the original English blog click here.